آرميتاآرميتا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

ارمیتــــــــــــــــــــا الهــــــــــــــــه پــــــــــــــــــــاکـــــــــی

۱۹فروردین ماه ۱۳۹۵

سلام به دخملای خوشکلم.شبتون بخیر عشقای مامانی.امروز بیرون بودیم یعنی مهمون دایی احسان.خانوم ارشیدا خانوم که مریض بود و یه ریز گریه میکرد بمیرم الهی.سرما خورده بود .اصلا اروم نمیشد.‌نمیخوابید .تا وقتی که برگشتیم‌ اون موقع یه کم بهتر شدو خیالم راحت شد‌.ارمیتام که طبق معمول یه خرده بازی میکرد با بچه ها یه دیقه قهر‌.پنج دیقه بعد اشتی.قربونش برم عاشق زنداییاشه.خودشو لوس میکنه و همش دور و ورشون میچرخه.اخر شبم چون زن دایی احمد خواست بره کلی گریه کرد .‍‍‍ بقیه داستان تولد ارشیدا خانومم بگم که یه روز بعد از تولد دخملم اومدیم خونه.قربون ارمیتام برم که انگار هزار سال بود ندیده بودمش.اصلا عوض شده بود رفتارش.همش پیش ارشیدا...
20 فروردين 1395
1